English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7858 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
economic order quantity U حد مطلوب سفارش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
utopiannism U اعتقاد به مدینه فاضله روش فکری افلاطون فرانسیس بیکن سر توماس مور و ..... که در اثار خودجامعهای با تاسیسات مطلوب و افراد بی عیب و درحد کمال مطلوب ایجاد و ان را به عنوان الگویی برای جوامع جهان معرفی کرده اند
economic order quantity U کمیت سفارش اقتصادی اقتصادی ترین مقدار سفارش
ordering costs U هزینههای سفارش هزینههای مربوط به سفارش
optimal U حد مطلوب
favorite U مطلوب
favourite or vor U مطلوب
indign U نا مطلوب
favorable U مطلوب
optimum U مطلوب
optimum U حد مطلوب
favourites U مطلوب
coveted U مطلوب
favorites U مطلوب
favourite U مطلوب
desired U مطلوب
optimum speed U سرعت مطلوب
optimal solution U راه حل مطلوب
optimum U حالت مطلوب
optimum U مقدار مطلوب
optimum point U نقطه مطلوب
ideals U کمال مطلوب
safe velocity U سرعت مطلوب
target profit U سود مطلوب
ideal U کمال مطلوب
optimum output U تولید مطلوب
optimum height U ارتفاع مطلوب
desirable U خواستنی مطلوب
nice U دلپذیر مطلوب
desired leading U مسیر مطلوب
at a premium U بسیار مطلوب
nicer U دلپذیر مطلوب
lief U مطلوب مایل
merit goods U کالاهای مطلوب
favourable U موافق مطلوب
nicest U دلپذیر مطلوب
optimum population U حد مطلوب جمعیت
optimal planning U برنامه ریزی مطلوب
ideal irrigation interval U فاصله مطلوب ابیاری
blander U شیرین و مطلوب نجیب
optimum allocation of resources U تخصیص مطلوب منابع
to be in demand U خریدارداشتن مطلوب بودن
eligible U واجد شرایط مطلوب
optimization U بدست اوردن حد مطلوب
It is much sought after. بسیار مطلوب است.
desired rate of development U نرخ مطلوب توسعه
towardly U امید بخش مطلوب
inflationary gap U سطح اشتغال مطلوب
blandest U شیرین و مطلوب نجیب
favourably U بطور مساعد یا مطلوب
bland U شیرین و مطلوب نجیب
optimal U مربوط به کمال مطلوب
desirability U درجه تمایل شرایط مطلوب
ideally U مطابق ارزو و یاکمال مطلوب
desired rate of capital accumulation U نرخ تراکم سرمایه مطلوب
to wait for a favorable opportunity U منتظر یک فرصت مطلوب بودن
desired ground zone U نقطه ترکش اتمی مطلوب
To obtain the desired result . U نتیجه مطلوب را بدست آوردن
your action produced the desired effect U اقدامتان اثر مطلوب بخشید
idealistic U مطلوب وابسته به ارمان گرایی
desideratum U ارزوی اساسی و ضروری چیز مطلوب
beau ideal U زیبای تمام عیار کمال مطلوب
desired leading U سمت حرکت مطلوب هواپیما یا ناو
enjoinment U سفارش
indent U سفارش
order U سفارش
indents U سفارش
indenting U سفارش
reference U سفارش
tuners U زیردستگاهی که تنها فرکانس مطلوب را گرفته و بقیه را ردمیکند
tuner U زیردستگاهی که تنها فرکانس مطلوب را گرفته و بقیه را ردمیکند
letter of recommendation U سفارش نامه
factory order U سفارش ساخت
Put in a good word for me. U سفارش من رابکن
trial order U سفارش ازمایشی
purchase order U سفارش خرید
processing of the order U انجام سفارش
order for goods U سفارش کالا
order format U قالب سفارش
send away for U سفارش دادن
call the shots <idiom> U سفارش دادن
place an order U سفارش دادن
asking and ordering U درخواست و سفارش
modification order U سفارش اصلاحی
I asked for ... من سفارش ... را دادم.
outwork U سفارش به بیرون
order U سفارش دادن
back order U سفارش معوق
engaged U سفارش شده
enjoins U سفارش کردن به
acknowledgement of order تایید سفارش
acknowledgement of order U تصدیق سفارش
indents U سفارش دادن
enjoin U سفارش کردن به
ordering U سفارش دهی
enjoining U سفارش کردن به
enjoined U سفارش کردن به
commendation U سفارش تقدیر
indenting U سفارش دادن
order U دستور سفارش
indent U سفارش دادن
blanket order U سفارش کلی
conditional order U سفارش مشروط
order time U زمان سفارش کالا
reorder U دوباره سفارش دادن
order processing time U مدت انجام سفارش
order processing time U زمان انجام سفارش
order U دستور دادن سفارش
To place an order for some goods. U کالائی را سفارش دادن
custom made U سفارش داده شده
outwork U سفارش به خارج از شرکت
re order U سفارش دوم باره
reorder cost U هزینه سفارش مجدد
reorder interval U زمان بین دو سفارش
engages U از پیش سفارش دادن
reorder level U سطح سفارش مجدد
reorder point U نقطه سفارش مجدد
to countermand goods U سفارش کالا را پس گرفتن
to book something U چیزی را سفارش دادن
engage U از پیش سفارش دادن
indent U سفارش رسیده از خارج
custom-made U سفارش داده شده
indenting U سفارش رسیده از خارج
indent U سفارش درخواست کردن
open indent U سفارش خرید باز
indents U سفارش رسیده از خارج
dispatch order U سفارش حمل سریع
ordered U سفارش داده شده
indenting U سفارش درخواست کردن
lead time U زمان انجام سفارش
bespeak U ازپیش سفارش دادن
order [placed with somebody] U سفارش [ازطرف کسی]
indents U سفارش درخواست کردن
slot machines U ماشین خودکاری که پول درسوراخ ان انداخته و کالای مطلوب را تحویل میگیرند
adverse yaw U شرایط پروازی که در ان دماغه هواپیما در خلاف جهت مطلوب منحرف میشود
slot machine U ماشین خودکاری که پول درسوراخ ان انداخته و کالای مطلوب را تحویل میگیرند
order U سفارش دادن کالا یا جنس
the goods are on order U کالا را سفارش داده ایم
I asked for a small portion. من یک پرس کوچک سفارش دادم.
I asked for the child. من یک برای بچه سفارش دادم.
That's not what I ordered. آن چیزی نیست که من سفارش دادم.
indent U سفارش خرید از کشور بیگانه
testimonial U سفارش وتوصیه رضایت نامه
order U سفارش دادن تنظیم کردن
a la carte U جداجدا سفارش داده شده.
mail order U سفارش کالا بوسیله پست
testimonials U سفارش وتوصیه رضایت نامه
indents U سفارش خرید از کشور بیگانه
order form U نمونه سفارش نامه پر نکرده
batch costing U تعیین قیمت سفارش کالا
indenting U سفارش خرید از کشور بیگانه
ordering costs U هزینههای مربوط به سفارش کالا
nympholept U کسیکه جنوی یافتن کمال مطلوب یا پی کردن چیز غیرقابل دسترسی را دارد
favourble balance of trade U تعادل مطلوب تجارتی موازنه مثبت بیشتر بودن صادرات یک کشور ازوارداتش
capture U کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
capturing U کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
captures U کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
indent upon a person for goods U درخواست یا سفارش کالا به کسی دادن
reorder level U مقدارموجودی که حاکی از نیاز به سفارش میباشد
open indent U سفارش خریدی که در ان تعدادفروشندگان محدود نمیباشد
mail order U سفارش از طریق پست فروش مکاتبهای
To order a meal. U سفارش غذا دادن ( درهتل ؟رستوران )
To speake in recommendation of someone . To recommend somebody. U سفارش کسی را کردن ( توصیه ومعرفی )
canvassed U مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
canvassing U مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
cash with order U پول نقد همراه سفارش پرداخت به موقع
procurement lead time U زمان بین دادن سفارش و دریافت کالا
canvasses U مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
canvass U مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
forward chaining U روش استدلال مبتنی بر وقایع که از شرایط شناخته شده به هدف مطلوب می رسد زنجیره پیشرو
backward chaining U روشی برای استدلال که ازهدف مطلوب شروع و به سمت حقایق از قبل شناخته شده ادامه می یابد
May I use your name as a reference? U اجازه میدهید شما را بعنوان سفارش کننده نام ببرم؟
lead time U مدت زمان بین دادن سفارش و دریافت کالای مربوطه
pitch setting U تنظیم گام ملخ یا رتورهلیکوپتر بطوریکه همه تیغه ها گام مطلوب را دارا باشد
pareto optimality U حد مطلوب پاراتو وضعیتی که در ان نتوان رفاه یک فرد را افزایش داد مگر به قیمت کاهش دادن رفاه دیگری
ideal index U شاخص کمال مطلوب شاخص ایده ال
cost plus contracts U قسمتی از کالا را که به سفارش کسی ساخته میشود و هنوزعملا " ساخته نشده
cost plus contracts U به حساب خرید سفارش دهنده وجز فروش سازنده به حساب می اورند
canvassed U جمع اوری ارا کردن جستجوی سفارش و مشتری کردن
canvass U جمع اوری ارا کردن جستجوی سفارش و مشتری کردن
canvassing U جمع اوری ارا کردن جستجوی سفارش و مشتری کردن
canvasses U جمع اوری ارا کردن جستجوی سفارش و مشتری کردن
tone U به رنگ مطلوب دراوردن رنگ
tones U به رنگ مطلوب دراوردن رنگ
logogriph U نوعی معماکه چند کلمه داده میشود وشخص باید ازمیان این کلمات کلمه مطلوب راپیداکندویا از حروف انها کلمه مورد نیاز را بسازد
housekeeping U عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
drawing U روشی است که در ان فلز گرم از سوراخهایی به شکل مخصوص کشیده میشود تا شکل نیمرخ مطلوب بدست اید . پروفیلهای مختلف را از این طریق بدست می اورند
drawings U روشی است که در ان فلز گرم از سوراخهایی به شکل مخصوص کشیده میشود تا شکل نیمرخ مطلوب بدست اید . پروفیلهای مختلف را از این طریق بدست می اورند
computerised ordering systems U سیستم سفارش کامپیوتری خرید کامپیوتری
standing order U دستور پرداخت دائمی سفارش دائمی
standing orders U دستور پرداخت دائمی سفارش دائمی
kaldor criterion U ضابطهای که براساس ان هرگونه تغییر ازنظر اجتمائی مطلوب یا مفیداست مشروط برانکه میزان نفع گروه منتفع شونده ازمیزان گروه متضررشونده بیشتر باشد . این ضابطه اولین بار بوسیله اقتصاددان امریکائی
desired investment U سرمایه گذاری مطلوب سرمایه گذاری مورد نظر
order U سفارش دادن دستور دادن
Manchester-Kashan U فرش کاشانی-انگلیسی [این نوع فرش به سفارش شهر منچستر در کاشان بافته می شده و پشم آن تماما از نوع مرینوس استرالیایی بوده است.]
favourite U طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
favorites U طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
favourites U طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
order U خرید سفارش خرید
recommending U سفارش کردن توصیه کردن توصیه شدن
recommends U سفارش کردن توصیه کردن توصیه شدن
Recent search history Forum search
1For optimal results drink a minimum of 1 gallon of water daily
2ظروف یکبار مصرف بصورت عامیانه به انگلیسی چی میشه
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com